وارد حیاط خانه که میشویم، مثل خیلی از خانههای این روستای قدیمی حوضی کوچک وسط حیاط و بساط ظرف و کوزههای مسی گلابگیری خودنمایی میکند. البته زمان گلابگیری نیست، ولی کار عرقگیری از گیاهانی مثل نعنا و یونجه و ... همچنان ادامه دارد.
حال و هوای روستا کم و بیش مثل گذشته است و هنوز میشود درهای چوبی را با کلونهای آهنی دید و به گذشتهها سفر کرد.
پیرمرد میگوید: «آبشار نیاسر گردشگرهای زیادی را به این روستای کوچک کوهستانی میکشاند.»
آبشار نیاسر/ عکس : پایگاه اینترنتی دانشگاه کاشان
چشمهای به نام اسکندریه
در این روستای کوچک چشمهای به نام چشمه اسکندریه قرار دارد. چشمهای خنک که ماهیهای کوچک و بزرگ سیاهرنگ در آن جستوخیز میکنند.
گفته میشود یکی از دلایلی که اردشیر اول نیاسر را برای اقامتش انتخاب میکند، وجود همین چشمه است که آب آن مستقیم به طرف روستا میرود و در مسیر خود چنارها و سایر درختان سر راه را سیراب میکند و به آبشار نیاسر میرسد.تاریخ یک قوم در دل غارها
بیشتر گردشگرانی که به روستای نیاسر میروند ترجیح میدهند که در ابتدا به دیدن آبشار قدیمی و زیبای این روستا بروند؛ آبشاری که به زیبایی لابهلای سنگها را می شکافد و به سمت زمین فرومیریزد. زیباییهای آبشار سبب شده تا در اطراف آن چادرهای زیادی برپا شود. حتی خیلیها هم شب تا صبح را در خنکای قطرات شبنمگونه این آبشار قدیمی زیبا سرمیکنند.
از دور که به آبشار نگاه میکنیم چندین متر این طرفتر، درهای فلزی قفلزدهای نظرم را به سمت خود جلب میکند.
حاجاحمد میگوید: «این درها را برای جلوگیری از ورود مردم به غارها درست کردهاند، چون داخل غار پیچ در پیچ است و برای کسانی که با آن آشنایی ندارند، خطر دارد.»
البته خیلیها غار نیاسر را ساخته بشر میدانند و معتقدند با توجه به اینکه پارتیان معابد خود را در تاریکی مطلق میساختند، این غار هم در همان دوره پارتیان به عنوان معبد ساخته شده است.
روستاییان میگویند درون این غارها کارهای سفالی و سکههای بسیار قدیمی نیز یافت شده است.